- ۱ نظر
- ۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۴:۳۲
« وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر ... »
باید از میان شما ،جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف ونهی از منکر کنند.
آل عمران آیه 104
قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - :
الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ
النَّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ،
فَمْن نَصَرَهُما أعَزَّهُ اللهُ، وَ مَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللهُ عَزَّ
وَ جَلَّ.
امام جواد - علیه السلام - فرمود: امر به
معروف و نهی از منکر دو مخلوق الهی است، هر که آن ها را یاری و اجراء کند
مورد نصرت و رحمت خدا قرار می گیرد و هر که آن ها را ترک و رها گرداند مورد
خذلان و عِقاب قرار می گیرد.
«خصال صدوق، ص 42، ح 32»
ابروهای تیغزده، موهای سیخسیخی، شلوار و بلوزهای تنگ با مارکها و شکلهای عجیب، مانتوهایی که هیچ شباهتی به مانتو ندارند، شالهای رنگی که فقط قسمت وسط سر را میپوشاند ، کفش شیطونکی، اُدکلن فرانسوی، لباس تنگ و زننده، ژل موهای مختلف، آرایشهای غلیظ آنچنانی و....این تصاویر دختران و پسرانی است که هر روز در خیابانها با آن مواجه هستیم. بعضی وقتها به خاطر پوشیدن لباسهای غیرمعقول یا اصلاح و آرایشی خاصی، بخصوص موی سر و صورت پسران آنقدر تعجب میکنید که چند ثانیه بهت زده میشوید. بعد از خود میپرسید چطور چنین چیزی ممکن است؟ و در پاسخ تنها یک حرف ممکن است بشنوید: مُد شده است!
پوشاک طبق تعبیر قرآن کریم از سوی خدا متعال به انسان هدیه شده است زشتیهایش را بپوشاند و باعث زیبائیش شود.1
بعضی از مفسرین در توضیح این آیه گفته اند لباس پاسخگوی سه نیاز انسان است:
الف: حفاظت از سرما و گرما
ب: حفظ عفت و شرم و حیا
ج: آراستگی2
اکنون که اصل لباس را هدیة الهی دانستیم مروری بر روایات نگاه اسلام به لباس را بر ایمان روشنتر میکند:
1ـ ظاهر لباس
زیبایی مستحب است، مناسب است انسان مؤمن از نعمتهایی که خدا در اختیار او قرار داده است به خوبی استفاده کند یکی از آن نعمتها که باعث زیبایی ظاهری میشود لباس است3، این زیبایی ظاهری تا جایی مورد تأکید قرار گرفته که مناسب است انسان مؤمن آراستهترین باشد؛4 اما فخر فروشی و تبختر مخصوصاً با لباس، مورد نهی شدید قرار گرفته است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) درمورد مدل لباسها فرمود :« هر کس در دنیا لباس شهرت بپوشد (لباسی غیر معمول که به خاطر آن انگشت نما شود) خداوند در روز قیامت جامۀ ذلّت و خواری بر او می پوشاند.»5 حضرت نهی می کرد که مردان، در لباس پوشیدن، خود را شبیه زنان سازند، و نهی می کرد که زنان، در لباس شبیه مردان شوند.»6
2 ـ تعداد لباس
آراستگی آنقدر مورد تأکید اسلام است که اجازه میدهد یک فرد حتی تا 30 دست لباس برای بیرون منزل خود داشته باشد و هر کدام را در موقعیت خاصی استفاده کند. شخصی از امام صادق علیهالسلام میپرسد: داشتن 30 دست لباس چگونه است: حضرت میفرمایند: اسراف نکرده است. اسراف آن است که لباس میهمانی را در منزل بپوشی و ...7
3 ـ رنگ لباس
می دانیم که رنگ ها بیانگرخلق و خو،
احساسات و حالات درونی انسان می باشند؛ از این رو برای هر رنگی خواص و ویژگی هایی
ذکر گردیده است. رنگ ها عکس العمل های گوناگونی را در انسان بر میانگیزند. برخی
پیام آور شادی و نشاط، برخی پیام آور آرامش ، برخی پیام آور هیجان و کوشش و ...می
باشند.بدون تردید رنگ های روشن مانند سبز و یا سفید، پیام آور شادی و نشاط هستد؛
بدین جهت پرستاران در مواجهه با افراد بیمار و نیز در جشن ها و عروسی ها، از رنگ
روشن استفاده می کنند که پیام آور شادی و نشاط و عشق و محبت است.در اسلام توجه
زیادی به پوشیدن لباس های روشن شده است.پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله می فرماید: لباس سفید بپوشید؛ زیرا
برای شما لباسی زیباتر از سفید وجود ندارد.8 امیر مؤمنان علیهالسلام بیشتر از این نوع رنگ استفاده می کرده اند.9
همچنین تنوع رنگهای مختلف سبز ، زرد، قرمز و... از زندگی معصومین علیهمالسلام به ویژه در مورد کودکان گزارش شده است.10
4 ـ جنس لباس:
برای مطالعه بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب مرآة الکمال، ج1، ص 70 و کافی ج6، باب الباس و میزان الحکمه لباس مراجعه فرمائید.
پی نوشتها:
1- اعراف 22 « یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاساً یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ ...»
2- المیزان، ج8، ص 86.
3- کافی، ج6، ص 438، باب التجمل و اظهار النعمه.
4- همان.
5-. مکارم الاخلاق ، ص 116
6- مکارم الاخلاق ، ص118
7- کافی، ج6، ص441، باب اللباس.
8-وسائل الشیعه، ج5، ص 27. کافی، ج3،ص 148.
9- وسائل الشیعه، ج5، ص27.بحار الانوار،ج 78،ص 311.
10- مکارم الاخلاق، ص104.سنن این ماجه،ج2،ص 1190.
11- کافی، ج6، ص446، باب الکنان.
12- سنن النبی، ص ۱۲۶.
اهمیت صله رحم در قرآن
وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ
اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى
وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ
وَآتُواْ الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنکُمْ
وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ.بقره 83
خداوند سبحان میفرماید:
و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان نیکی کنید.
قطع ارتباط با خویشاوندان هم نوعی پیمان شکنی با خدای سبحان میشود.
وآنچنان نزد خداوند متعال منفور است که از مصاحبت و همراهی با کسی که ارتباط با خویشاوندان را قطع کند نهی شده.(کافی ج2.ص641)
شعیب عقر قوقى گوید: امام موسى بن جعفر فرمود: فردا مردى از
اهل مغرب به نام یعقوب ترا ملاقات مى کند
و از احوال من مى پرسد او را به خانه ام راهنمائى کن .
من او را در طواف یافتم و حال احوال کردم ، دیدم مرا مى شناسد.
گفتم : از کجا مرا شناختى ؟ گفت : در خواب کسى مرا گفت : که شعیب را ملاقات کن و آنچه
خواهى از او
بپرس . چون بیدار شدم نام ترا پرسیدم ترا به من نشان دادند.
او را مردى عاقل یافتم و به در خواستش او را به خانه امام بردم و اجازه طلبیدم و امام اجازه دادند.
این کارها امر نمى کنیم ، از خداى یگانه و بى شریک بپرهیز.
به این زودى مرگ ما بین تو و برادرت جدائى خواهد افکند و این بخاطر آن شد که شما
قطع رحم کردید. او
پرسید: فدایت شوم ، مرگ من کى خواهد رسید؟ فرمود: همانا
اجل تو نیز نزدیک بوده لکن چون تو در فلان
منزل
با عمه ات صله کردى و رحم خود را وصل کردى بیست سال به عمرت افزوده شد.
شعیب گوید: بعد از یکسال یعقوب را در حج دیدم و
احوال او را پرسیدم ، گفت : برادرم در آن سفر به وطن